98-9394223559+

 

تجربه زبان زندگی در خانواده

تجربه زبان زندگی در خانواده

سه برادریم و من بزرگ‌تر و تقریبا حامی‌شان. برادرانم محل کارشان مشترک است و وقتی یکی‌شان تصمیم به تغییرِ شغل گرفت، خواستم که مرا جایگزینِ خودش کند. برادرِ دیگرم با شنیدن این درخواست من، سخت برآشفت و مخالفت کرد و تهدید که: «اینکارو نکن، کاری به اینکارا نداشته باش، برادری مونو بهم نزن!»  با شنیدن حرف‌هایش خشمگین و رنجور و غمگین شدم، بااین افکار قضاوتی: عجب برادری دارم، این‌همه از بچگی و پس از فوت پدرم ازشون حمایت و خدمت کردم و حالا!

خلاصه تصمیم گرفتم با برادری که مخالفت کرده بود گفتگو کنم. ناراحتی‌ام را گفتم و تعجبم را و این‌که چرا با رشد و بالندگی من مخالف است. همان حرف‌ها را تکرار کرد و از من خواست این فکر را رها کنم و افزود که «اینکار به دردت نمی‌خوره و رئیس‌ام نمک نشناسه و ... »

خشمگین‌تر و ناراحت‌تر شدم. در این میان کدورت بین ما بر روابط هر سه‌‌ی ما، خانواده‌هایمان  هم تأثیر گذاشت. تا آن‌که موضوع را در جلسه‌ی همدلی مستمر یکشنبه‌ها مطرح کردم و پس از دریافت همدلی از دوستان، به تقاضایی مبنی بر دیدن و نوشتن نیازهای هر سه‌مان قبل از این‌که بخواهم نشستی بگذارم، رسیدم و دیدم:

برادر کوچک‌ترم نیاز به: آزادی، استقلال، آرامش، درک، حمایت و اعتماد؛ برادر وسطی نیاز به: حریم، اعتماد، احترام، قدردانی، هماهنگی، درک، ارتباط و صمیمیت؛ و من هم به رشد و امنیت مالی و اطمینان خاطر و پذیرش و حمایت و بهره‌وری و ابراز خود نیاز دارم.

پس از درک نیازهای خودم و آن‌ها، یک شب، در نشستی چهار ساعته بالاخره موفق شدم با برادر وسطی که حاضر نبود من همکارش شوم و سخت از هم دلخور بودیم همدلی کنم. کسی را که مغرور و خودخواه و سرد و بی‌محبت می‌دانستم، شنیدم و ترس و وحشتی را که از آینده‌ی کاری‌اش داشت دیدم و دیگر نگاه و افکار من همانی نبود که بود. درک کردم چون نیاز به پذیرش و رشد و امنیت - امنیتی که می‌پنداشت با استخدام من به خطر می‌افتد – آن‌چنان واکنش نشان داده بود.

 اما نکته جالبی که در گفتگوهای‌ام با او کشف کردم: برادرم فکر می‌کرد من چون با زبان زندگی آشنا شده‌ام توانایی بیشتری در ارتباط کاری پیدا کرده‌ام و همین بیش‌تر به وحشت‌اش انداخته بود!

 دست آخر این‌که  نشست  ما برادرها، نه تنها رنجش و خشم‌مان را از بین برد، بلکه سبب شد رفاقتی عمیق‌تر و صمیمی‌تر با هم پیدا کنیم.

 نویسنده: یک همراه زبان زندگی

تجربه‌هایی که در سایت «زبان‌زندگی» ارتباطی‌بدون‌خشونت - باشتراک گذاشته می‌شود؛ تجربه‌ی عملی کاربرد زبان‌زندگی با درک نگارنده‌است و نه یک‌مثال آموزشی.

Date

16 ارديبهشت 1399

Categories

تجربه شخصی